قلب سرزمینم خواهد طپید
آیا دیده ای
اشک یتیمان سرزمینم را
زمانی که پدر و مادرشان را جستجو میکنند؟
آیا دیده ای مادری را که
جسم بی جان کودک خردسالش را
به سینه بفشارد و از او بخواهد
که یک بار دیگر لبخند پاک و معصومش را به او هدیه دهد؟
حلبچه شهر شهیدم را چه؟
آیا دیده ای هزاران انسانی را که بدنبال زندگی
پنجه در خاکش فرو برده بودند
پدرانی و مادرانی را که فرزند به آغوش
در خون خود غلطیده بودند را چه؟
از انفال چه میدانی؟
از فریاد هزاران زنده بگور؟
زنده به گورانی که
فریاد و طلب یاریشان
در تا دنیا دنیاست
درگوش تاریخ خواهد پیچد
کدامیک را لمس کرده ای؟
کدامیک را دیده ای؟
جور و ستم
درد و رنج
مهاجرت و دوری از وطن
شکستن، تحقیر شدن؟
دست نیاز به سوی هرکس و ناکس یازیدن
کدام یک؟
اگر آنرا ندیده ای این را بدان
که دیگر نه زنده به گور کردن
نه ویران کردن روستاها
نه بمباران شیمیایی
نه هیچ وقت و نه هیچ زمان
قلب سرزمینم از طپش باز نخواهد ایستاد
سینه من و هزاران هزار چون من را
اگر بشکافی خواهی دید
که قلب سرزمینمان، در آن میطپد
و این را بدان
تا یک نفر از ما باقیست
قلب سرزمینم نیز خواهد طپید
Alex_takin 2005.2.21