من و تو

قهوه خانه روشنفکران ایران زمین

من و تو

قهوه خانه روشنفکران ایران زمین

تنهایی

سلامی دوباره


 


تنهایی؛ تنها به این معنی نیست که دور از آدما تو کنجی کز کرده باشی، نه آدم میتونه تو جمع باشه و تنها باشه. وقتی یه هم زبون نداشته باشی حتی اگه با میلیون میلیون ادم هم زندگی کنی باز تنهایی. حتی تو این دنیای پهناور ...


 


غم تنهایی 


 


چراوقتی که آدم تنها می شه


غم وغصه اش قد یک دنیا می شه


می ره یک گوشه پنهون می شینه


اونجا رو مثل یه زندون می بینه


غم تنهایی اسیرت می کنه


تا بخوای بجنبی پیرت می کنه


وقتی که تنها می شم اشک تو چشام پر می زنه


غم می آد یواش یواش خونه ی دل در می زنه


یاد اون شب ها می افتم زیر مهتاب بهار


توی جنگل لب چشمه، می نشستیم ،  من ویار


غم تنهایی اسیرت می کنه


تا بخوای بجنبی پیرت می کنه


می گن این دنیا دیگه مثل قدیما نمی شه


دل این آدما زشته ،دیگه زیبا نمی شه


اون بالا باز داره زاغه ابرا رو چوب می زنه


اشک این ابرا زیاد ولی دریا نمی شه


غم تنهایی اسیرت می کنه


تا بخوای بجنبی پیرت می کنه


                                               


شاعر: آرش


خواننده: فریدون فروغی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد